گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد يازدهم
سوره سی و ششم (یس) ...



ص : 53
اشاره
در مدینه نازل شد. «... وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا » این سوره مبارکه مکی است نزد جمعی مفسران، و ابن عباس گفته: آیه
عدد آیات: ... ص : 53
نزد کوفی هشتاد و سه آیه، و نزد غیر هشتاد و دو آیه.
عدد کلمات: ... ص : 53
هفتصد و بیست و هفت کلمه.
عدد حروف: ... ص : 53
سه هزار حرف.
ثواب تلاوت: ... ص : 53
احادیث بسیار در فضیلت آن وارد شده از جمله:
فانّها ریحانۀ القرآن: فرمود « یس » -1 علامه مجلسی رضوان اللّه علیه در جلد 19 بحار از حضرت صادق علیه السلام: علّموا اولادکم
«1» . پس بدرستی که آن ریحانه قرآن است .« یس » یاد دهید اولادان خود را
-2 فرمود حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله: من قرء یس فی لیلۀ ابتغاء وجه اللّه غفر له: هر که قرائت کند سوره یس را در شب به
.«2» جهت طلب رضاي خدا، آمرزد او را
__________________________________________________
1) بحار الانوار، چ قدیم ج 19 ص 72 و چ جدید ج 92 ص 291 روایت 5 بنقل از امالی الطوسی. )
صفحه 86 از 372
[...] .« الدر المنثور » 2) مدرك سابق روایت 6 بنقل از )
ص: 54
-3 حضرت باقر علیه السلام فرماید: هر که بخواند سوره یس را در عمر خود یک مرتبه، بنویسد خدا بهر مخلوقی در دنیا و به هر
مخلوقی در آخرت و بهر یک که در آسمان است دو هزار هزار حسنه و محو فرماید از او مثل آن، و نرسد او را فقر و نه ضرر و نه
هدم و نه زحمت و نه جنون و نه جذام و نه وسواس و نه دردي که ضرر رساند او را، و تخفیف دهد خدا او را از سکرات مرگ و
اهوال آن را، و متولی قبض روح او شود، و ضمانت فرماید توسعه رزق او را در زندگانی و فرح نزد لقاء الهی و رضا به ثواب
«1» . آخرتی، و به ملائکه آسمان و زمین فرماید: بتحقیق راضی شدم از او، پس استغفار کنید براي او
«2» . -4 فرمود پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله: براي هر چیزي قلب، و قلب قرآن (یس) است
-5 حضرت نبوي به علوي صلوات اللّه علیهما فرماید: یا علی بخوان (یس) را که در آن ده برکت باشد: 1- نخواند آن را گرسنه
- مگر سیر شود. 2- تشنه سیراب شود. 3- برهنه پوشیده گردد. 4- عزب متزوج گردد. 5- ترسان مأمون شود. 6- مریض شفا یابد. 7
محبوس خلاص شود. 8- مسافر سلامتی یابد.
«3» . -9 نزد میت تخفیف عذاب شود. 10 - شخص گمشده پیدا گردد
تنبیه: ... ص : 54
این مطلب محقق است که فیض سبحانی لا یتناهی و منعی نباشد، لکن ثواب خاصه سور قرآنیه مشروط است به عمل کردن به
وظایف مقرره در آن سوره و الّا به صرف قرائت فقط بدون عمل یا عمل بر خلاف، هر آینه موجب اغراء به جهل، و آن از حکیم
علی الاطلاق قبیح است بلی قرائت قرآن البته ثواب خواهد داشت.
__________________________________________________
.139 - 1) نور الثقلین، ج 4، ص 372 ، ح 2: و بحار الانوار ج 19 قدیم ص 72 و ثواب الاعمال ص 138 )
. 2) نور الثقلین، ج 4، ص 373 ، ح 5 )
3) بحار الانوار چ جدید ج 92 باب 57 ص 290 روایت 4 بنقل از جامع الاخبار. )
ص: 55
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره یس ( 36 ): آیه 1] ... ص : 55
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( یس ( 1
یس در این کلمه مبارکه وجوهی است:
اسمی است از اسماء پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله، معنایش (ایها السامع « یس » -1 در معانی الاخبار- از حضرت صادق علیه السلام: اما
.«1» الوحی) اي شنونده وحی
-2 در خصال- محمد بن مسلم از حضرت باقر علیه السلام، فرمود:
بدرستی که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله را ده اسم است پنج اسم آن در قرآن است: محمد، احمد، عبد اللّه، یس، نون. و اما آنها
«2» . که در قرآن نیست: فاتح، خاتم، کاف، المقفی، المعاشر
صفحه 87 از 372
-3 یس، به لغت طیّ معنی اویا انسان است.
فرمود: (یس) حضرت محمد صلّی اللّه علیه و « سلام علی آل یاسین » -4 در مجالس- از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در آیه
«3» . آله، و مائیم آل محمد
.« یا سید الاولین و الاخرین » -5 نزد بعضی (سین) اشاره است به سویت اعتدالیه حضرت
[سوره یس ( 36 ): آیه 2] ... ص : 55
( وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ( 2
وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ: به حق این قرآن محکم استوار از تطرق بطلان و شایبه
__________________________________________________
1) معانی الاخبار (چ حیدري- 1379 ق) ص 22 (باب معنی الحروف المقطعۀ). )
2) خصال شیخ صدوق، (جامعه مدرسین- قم)، باب العشرة. روایت 2 ص 426 و بجاي المعاشر در کتاب، الحاشر آمده است. )
3) امالی شیخ صدوق (با ترجمه فارسی) مجلس 72 ص 472 روایت 1. (قال یاسین محمد و نحن آل یاسین). )
ص: 56
نقصان، یا حکم کننده به حق میان جمیع عالمیان.
[سوره یس ( 36 ): آیه 3] ... ص : 56
( إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ( 3
إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ: بدرستی که تو بیشک و شبهه از جمله فرستادگانی، یعنی از پیغمبران میباشی.
[سوره یس ( 36 ): آیه 4] ... ص : 56
( عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ( 4
عَلی صِ راطٍ مُسْتَقِیمٍ: بر راه راست که آن توحید و استقامت امور است که به سبب آن بندگان را از ضلالت بسرحد هدایت
میرساند، یا از جمله پیغمبران مرسلی در حالتی که ایشان بر طریق مستقیم بودند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 5] ... ص : 56
( تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ( 5
تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ: این قرآن نازل شده خداي غالب، مهربان بر خلق است که از راه لطف افاضه فرموده.
[سوره یس ( 36 ): آیه 6] ... ص : 56
( لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ ( 6
لِتُنْذِرَ قَوْماً: تا بترسانی از عذاب ربّانی گروهی را که، ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ:
موصوله)، یعنی تا بترسانی ایشان را به آنچه « ما » ترسانیده نشده بودند پیش از این زمان پدران ایشان که زمان فترت باشد (یا
مصدر)، یعنی تا بترسانی ایشان را تفسیر اثنا عشري، « ما » ترسانیده شده بودند پدران آنها در زمان حضرت عیسی علیه السلام (یا
صفحه 88 از 372
ج 11 ، ص: 57
مانند ترسانیدن پدران پیشین آنها که در زمان انبیاء بودند، فَهُمْ غافِلُونَ: پس ایشان بیخبرانند از صراط مستقیم و دین قویم و آنچه
متضمن انذار است از عذاب الیم.
[سوره یس ( 36 ): آیه 7] ... ص : 57
( لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلی أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ( 7
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّۀِ وَ النَّاسِ » لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلی أَکْثَرِهِمْ: هر آینه بتحقیق راست شد گفتار ما به عذاب بر بیشتر ایشان، یعنی قول
به سبب دوام آنها بر کفر و عناد و لجاج، و هر گاه حال ایشان بر این منوال باشد، فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ: پس ایشان ایمان «1» « أَجْمَعِینَ
نخواهند آورد و بر صفت کفر به سقر خواهند رفت.
[سوره یس ( 36 ): آیه 8] ... ص : 57
اشاره
( إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ ( 8
شأن نزول: ... ص : 57
أبو جهل ملعون قسم یاد نمود که اگر پیغمبر را در نماز ببیند سر مبارك او را بشکند. روزي دید آن حضرت مشغول نماز، سنگ
بزرگی برداشت نزد حضرت آمد، چون دست بالا برد که سنگ را بیاندازد، دست او در گردنش چنبر شد و سنگ بر دست او
چسبیده و در گردنش ماند آیه شریفه نازل شد.
إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا: بدرستی که ما قرار دادیم در گردنهاي ایشان غلها و بندها، فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ: پس آن غلها پیوسته شده به
زنخدانهاي ایشان به مرتبهاي که نتوانند سرها را بجنبانند. فَهُمْ مُقْمَحُونَ: پس ایشان سر در هوا ماندگان و چشم بر هم نهندگانند،
یعنی آنها را بازداشتیم چنانچه مغلولان از
__________________________________________________
. 1) سوره 11 (هود) آیه 119 و سوره 32 (سجده) آیه 13 )
ص: 58
کارها باز داشته شوند. گویند: قوم بنی مخزوم دست او را به سختی تمام از گردنش باز کردند. مرد دیگر از بنی مخزوم گفت: من
میروم بدین سنگ او را هلاك کنم، چون نزدیک حضرت آمد نابینا شد و حضرت را نمیدید اما صداي او را میشنید. برگشت
گفت: او را ندیدم و صدایش را میشنیدم، چون قصد او نمودم چیزي مانند شتر فحل دیدم به طرف من آمد تا مرا فرو برد.
[سوره یس ( 36 ): آیه 9] ... ص : 58
اشاره
( وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَ  دا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَ  دا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ ( 9
بعد از این حال جبرئیل این آیه آورد:
صفحه 89 از 372
وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَ  دا: و قرار دادیم در پیش روي آنها بندي و حجابی، وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَ  دا: و از پس ایشان پرده و مانعی،
فَأَغْشَ یْناهُمْ: پس پوشاندیم چشمهاي ایشان را، فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ: پس ایشان نمیبینند چیزي را و قادر نیستند که بر چپ و راست خود
نگاه کنند و نظر در پیش و پس خود اندازند.
تتمه: ... ص : 58
مفسرین را چند وجه دیگر هست:
-1 ضرب المثل براي کفار که بر کفر خود مصر و به حجج بینه و دلایل واضحه نظر نکنند، و از غایت عناد و انکار به مرتبهاي
رسیده بودند که در مصالحه آجله و عاجله خود التفاتی نمینمودند و در پس و پیش خود نگاه نمیکردند تا عاقبت کار خود را
ببینند، پس معنی آیه آنکه: ایشان در التفات نکردن به حجج ظاهره و علامات باهره و ملاحظه نکردن اطراف و جوانب و عواقب
خود و در اعراض از آیات بینات، مانند جماعتی هستند که در گردن غل داشته باشند و پس و پیش آنها حایل باشد، بدان سبب
نتوانند پیش پاي خود را ببینند و به اطراف خود نظر کنند.
-2 آنکه قرآن به جهت سنگینی بر ایشان و مانند سدي در پس و پیش
ص: 59
ایشان که منع آنها نماید به خضوع براي استماع و تدبر در آن زیرا به سبب عناد و انکار قرآن بر آنها دشوار و شاق است بدان سبب
استکبار و سرکشی را عادت خود قرار داده، پس گویا آن غلی است که نتوانند کج کنند و دلایل را در اطراف و جوانب خود نظر
کنند تا راه نجات یابند.
-3 اخبار است از حال قریش که هر گاه قصد ایذاي حضرت میکردند قدرت نداشتند بر او نگاه کنند چه جاي آنکه دست
بگشایند، چنانچه ابن عباس نقل کند: روزي قریش با هم گفتند هرگز ندیدیم که صبر کرده باشیم بر امري مثل صبر بر امر این
شخص، عاقلان ما را سفیه، و پدران ما را دشنام، ما را مذمت، و جماعت ما را متفرق ساخت، و سبّ الهه ما نمود. پس با هم اتفاق
که هر جا حضرت را ببینند او را هلاك کنند. حضرت فاطمه علیها سلام مطلع و گریان خدمت پدر آمد، عرض کرد: قوم قصد
کشتن نمودهاند، حضرت فرمود:
باکی ندارد، آب بیاور تا سلاح بپوشم. پس حضرت وضو ساخت و قدم در مسجد الحرام نهاد، از هیبت آن حضرت چشم بر هم
هیچکس از آن سنگ ریزهها برویش چیزي نیامد ،« شاهت الوجوه » : نهادند. حضرت قبضهاي سنگ ریزه به روي ایشان پاشید فرمود
«1» . کشته شد « بدر » مگر آنکه روز
[سوره یس ( 36 ): آیه 10 ] ... ص : 59
اشاره
( وَ سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ( 10
وَ سَواءٌ عَلَیْهِمْ: حال این کفار در شقاوت به مرتبهاي است که یکسان است بر ایشان، أَ أَنْذَرْتَهُمْ: بترسانی ایشان را، أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ: یا
نترسانی آنها را، لا یُؤْمِنُونَ: ایمان نخواهند آورد به جهت انهماك در کفر و شرك.
تنبیه: ... ص : 59
صفحه 90 از 372
با مقام اشرفیت انسانی و عطاي فهم و ادراك سبحانی، در مقام شقاوت به درجهاي رسد که کأنّه تمیز و استدراك از او سلب، و
چنان منهمک
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، ج 7، ص 472 )
ص: 60
در کفر و طغیان که موعظه و پند و عدم آن در باره او یکسان شود که هیچ تأثیر و تأثري نیابد، در این صورت عاقبت وخیم خواهد
بود.
[سوره یس ( 36 ): آیه 11 ] ... ص : 60
( إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ کَرِیمٍ ( 11
إِنَّما تُنْذِرُ: جز این نیست میترسانی بر وجهی که مفید باشد بر اثر مترتب باشد، مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ: کسی را که پیروي نماید قرآن را و به
سمع قبول مواعظ آن را بشنود، وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ: و بترسد خدا را به آنچه از او پوشیده است از امور اخروي، یا بترسد از خدا
در حال غیبت او از مردمان بر خلاف منافقین که در ظاهر اظهار ایمان کنند و چون از نظر مؤمنان غایب شوند انکار کنند. فَبَشِّرْهُ
بِمَغْفِرَةٍ: پس بشارت بده اي پیغمبر تابع قرآن و ترسان از حضرت رحمان را به آمرزش گناهان، و وَ أَجْرٍ کَرِیمٍ: و پاداش و جزاي
بزرگوار در آن جهان.
[سوره یس ( 36 ): آیه 12 ] ... ص : 60
اشاره
( إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتی وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ ( 12
شأن نزول: ... ص : 60
بنو سلیم خدمت حضرت عرض کردند: خانههاي ما از مسجد دور است، رخصت فرما نزدیک مسجد خانه گیریم. حضرت فرمود:
در جاي خود باشید که نشانههاي پاي شما را که به مسجد تردد کنید مینویسند، هر گاه راه دورتر باشد قدم بیشتر، و به هر قدمی
ثوابی مترتب شود حق تعالی بر مصداق قول پیغمبر این آیه نازل فرمود:
ص: 61
إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتی بدرستی که ما زنده فرمائیم مردگان را در روز قیامت، یا دلهاي مرده را به هدایت ارشاد، وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا: و
بنویسیم ما آنچه پیش فرستادهاند از اعمال صالحه و افعال طالحه و خیر و شر و طاعت و معصیت و بر وفق آن مجازات دهیم، وَ
آثارَهُمْ: و بنویسیم اثرهاي ایشان را، یعنی نشانههاي اقدام ایشان را که بردارند به طرف مساجد.
«1» : بعد از نزول این آیه حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: انّ اعظم الناس اجرا فی ال ّ ص لوة ابعدهم الیها مشیا فابعدهم
عظیمترین مردمان در اجر نماز، کسی است که دورتر باشد راه آمدن ایشان به مسجد، بعد از آن کسی که از او دورتر باشد. جابر
بن عبد اللّه انصاري گفت: چون این کلام بشنیدیم تمنا داشتیم که خانههاي ما دورتر باشد تا ثواب بیشتر باشد.
عبارتند از آنچه بعد از انسان باقیمانده، بنابراین شامل است تمام اموري که آثار آن بعد از شخص باقی ماند از خیر و « آثار » : تنبیه
صفحه 91 از 372
شر و حسنه و سیئه، چنانچه در ثواب الاعمال- ابن بابویه (رحمه اللّه) از حضرت باقر علیه السلام:
ایّما عبد من عباد اللّه سنّ سنّۀ هدي کان له اجر مثل اجر من عمل بذلک من غیر ان ینقص من اجرهم شیء و ایّما عبد من عباد اللّه
هر بندهاي از بندگان خدا تأسیس کند «2» : سنّ سنّۀ ضلالۀ کان علیه مثل وزر من فعل ذلک من غیر ان ینقص من اوزارهم شیء
سنّت هدایتی را، باشد براي او اجر مثل اجر کسانی که عمل کنند به آن بدون اینکه از اجر آنها کم شود. و هر بندهاي از بندگان
خدا تأسیس کند سنت ضلالتی را، باشد براي او از وزر مثل کسانی که بجا آورند بدون اینکه ناقص شود از وزر و وبال آنان چیزي.
وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْ َ ص یْناهُ: و همه چیزها از خوب و بد شمردیم و بیان کردیم، یعنی همه آن را نوشتیم، فِی إِمامٍ مُبِینٍ: در دفتري که
پیشوائی روشن است، یعنی لوح محفوظ که سر دفتر جمیع دفاتر است.
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، ج 7، ص 473 )
. 2) ثواب الاعمال (چ بیروت 1403 ق) ص 162 و نور الثقلین، ج 4، ص 378 ، ح 24 )
ص: 62
ابی بصیر از حضرت باقر علیه السلام فرمود: اتّقوا المحقّرات من الذنوب فانّ لها طالبا لا یقول احدکم: اذنب و استغفر، انّ اللّه عزّ و
«1» «. سنکتب ما قدّموا و اثارهم و کلّ شیء احصیناه فی امام مبین » : جلّ یقول
بپرهیزید کوچکترین گناهان را، پس بدرستی که براي آن مطالبه کننده است. نگوید یکی از شما: گناه کنم و توبه نمایم، بدرستی
که خدا فرموده زود است که ما بنویسیم آنچه را که مقدم دارند و آنچه بعد از ایشان باقی ماند و همه چیزها در لوح محفوظ ثبت
است.
نازل شد، ابو بکر و عمر برخاسته عرض کردند: یا :« وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْ َ ص یْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ » تتمه: برهان برسی از ابن عباس: چون آیه
رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله آیا او تورات است؟ فرمود: نه. عرض کردند: انجیل است؟ فرمود: نه.
گفتند: قرآن است؟ فرمود: نه. پس رو آورد به حضرت امیر المؤمنین علیه السلام، حضرت فرمود: او اینست آن کسی که شمرده
:«2» است در او علم هر شیئی را
سعید تمام :«3» و السعید کل السعید من احب علیا فی حیاته و بعد وفاته و الشقی حق الشقی من ابغض علیا فی حیاته و بعد وفاته
سعید کسی است که دوست دارد علی علیه السلام را در حیات او و بعد از وفات او، و شقی و تمام شقی کسی است که دشمن دارد
حضرت علی علیه السلام را در حیات او و بعد از وفات آن حضرت.
تتمه: ینابیع الموده شیخ سلیمان- باب 14 از عمار یاسر که گفت: بودم با حضرت امیر المؤمنین علیه السلام سیر میکردیم، در اثناء
راه مرور نمودیم به وادي که مملو بود از مورچه. عرض کردم: یا امیر المؤمنین آیا از مخلوق کسی هست که بداند عدد این موران
را؟ فرمود: بلی اي عمار، من میدانم شخصی را که میداند عدد آن را و میداند چقدر در آن مذکر و چه مقدار در آن مؤنث
است. عمار گوید: گفتم کیست آن شخص؟ حضرت فرمود: یا عمار مگر
__________________________________________________
. 1) اصول کافی (با ترجمه سید جواد مصطفوي)، ج 3 باب الذنوب ص 372 روایت 10 )
. 2) ینابیع المودة (با اندکی تفاوت)، باب 14 ص 77 )
3) شبیه این روایت در امالی الصدوق مجلس 60 روایت 11 ص 383 (با ترجمه فارسی). )
ص: 63
«1» . عرض کردم: بلی اي مولاي من. فرمود: من هستم آن امام مبین « وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ » « یس » نخواندي در سوره
صفحه 92 از 372
[سوره یس ( 36 ): آیه 13 ] ... ص : 63
اشاره
( وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحابَ الْقَرْیَۀِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ( 13
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا: و بیان نما اي پیغمبر براي اهل مکه مثلی را که، أَصْحابَ الْقَرْیَۀِ: آن قضیه عجیبه اهل شهر انطاکیهاند، إِذْ جاءَهَا
الْمُرْسَلُونَ:
زمانی را که آمدند ایشان را رسولان حضرت عیسی علیه السلام.
شرح واقعه: ... ص : 63
طبرسی (رحمه اللّه) نقل نماید که حضرت عیسی علیه السلام دو نفر از حواریون (صادق و صدوق، یابوبس و یحیی) را به انطاکیه
فرستاد تا خلق را به خدا دعوت کنند. چون نزدیک شهر رسیدند پیر مردي گوسفند میچرانید، بر او سلام کردند، پرسید: کجا
میروید، گفتند: ما رسولان حضرت عیسی علیه السلام آمدهایم تا شما را دعوت (به خدا) و از بت پرستی باز داریم. پیر گفت:
شما بر صدق دعوي خود آیتی دارید، گفتند: بیماران به دعاي ما شفا یابند و کور مادر زاد و پیس را به حالت صحت رسانیم.
پیر گفت: چند سال است فرزند من بیمار و اطباء از علاج آن عاجز شدند اگر به دست شما خوب شود من مذهب شما را اختیار
کنم و مسلمان شوم. بر سر بالین او آمدند، دعا کردند فورا صحت یافت پیر ایمان آورد. و او حبیب نجار، مؤمن آل یس است که
ششصد سال قبل از حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله به او ایمان آورد، وقتی که حضرت عیسی علیه السلام اوصاف آن حضرت
و حقیقت و خاتمیت آن حضرت را بیان نمود، و او یکی از سابقین در اسلام است. در روایت صحیح ثابت شده است که او در
خفیه مؤمن بود و به نماز و به عبادت مشغول بود.
__________________________________________________
[...] . 1) ینابیع المودة باب 14 (چ 1385 ق) ص 77 )
ص: 64
خبر این دو نفر در شهر فاش و بسیاري از بیماران به دعاي آنان شفا یافتند.
سلطان شهر (افطیحش رومی) بت پرست بود، ایشان را طلبید، پرسید: کیستید؟
گفتند: ما رسولان حضرت عیسی علیه السلام و مردم را به هدایت دعوت کنیم.
گفت: آیه شما چیست؟ گفتند: ابرص و اکمه و جمیع بیماران را شفا دهیم.
گفت: بروید تا من در کار شما فکري نمایم. وهب نقل نموده که ایشان مدتی در آن شهر و مردم نمیگذاشتند نزد شاه بروند تا
روزي شاه را دیدند، تکبیر و ذکر خدا نمودند، شاه در غضب شده امر کرده ایشان را زندان بردند خبر به حضرت عیسی رسید،
شمعون الصفا که رئیس حواریون بود به یاري ایشان فرستاد و او به شهر آمد و با خواص شاه آشنائی و به سبب دانش و حکمت
چون این رسولان به امر الهی بود لذا اسناد به خود فرموده. .«1» مقرب شاه شد
[سوره یس ( 36 ): آیه 14 ] ... ص : 64
( إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیْکُمْ مُرْسَلُونَ ( 14
إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ: چون فرستادیم بسوي شهر انطاکیه دو نفر را، فَکَذَّبُوهُما: پس تکذیب کردند اهل شهر آن دو نفر را و به زندان
صفحه 93 از 372
محبوس ساختند، فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ: پس غالب گردانیدیم ایشان را به فرستادن سیمی که شمعون الصفا بود.
چون شمعون مقرب سلطان و با او به بتخانه میآمد و خدا را سجده میکرد، مردم به گمان آنکه بت را سجده نماید. روزي از شاه
پرسید: شنیدهام دو نفر را حبس نمودي به جهت آنکه ادعاي دیگر و مردم را از این منع کنند؟ گفت:
آري. شمعون گفت: بفرما ایشان را حاضر کنند، گفتار ایشان عجیب است.
ملک امر به احضار آنها، چون شمعون را دیدند خوشحال و دلیروار نشستند.
__________________________________________________
.15 - 475 . و با اندکی تفاوت در مجمع البیان، ط مکتبۀ الحیاة جزء 22 ، ص 14 - 1) منهج الصادقین، ج 7، ص 473 )
ص: 65
شمعون پرسید: کیستید و براي چه آمدید؟ گفتند: آمدهایم تا ملک و قوم را از بتپرستی باز داریم و به پرستش خداي آسمان و
زمین دعوت کنیم. شمعون گفت: حجتی دارید؟ گفتند: بیماران و ابرص و اکمه را به اذن خدا شفا دهیم.
ملک امر کرد کودکی را که چشم او مساوي پیشانی او بود حاضر، ایشان دعا کردند فورا هر دو چشم شکافته شد، بعد دو مهره از
گل ساختند و به آن موضع نهادند حدقه شده بینا گردید.
ملک متعجب شد، شمعون گفت: ما نیز از این خدایان بخواهیم تا این کار کنند. ملک آهسته گفت: تو میدانی اینها نمیبینند،
نمیشنوند و قدرت بر چیزي ندارند، شمعون گفت: اي جوانان، خداي شما دیگر چه میکند؟ گفتند:
مرده را زنده میفرماید: شمعون گفت: اگر چنین کاري شود ما همه ایمان میآوریم. پسر ملک هفت روز بود که مرده بود حاضر
ساختند، شمعون در خفیه دعا و آن دو نفر هم تبعیت نمودند، دعا مستجاب، پسر فورا زنده و از جا برخاست، گفت: اي قوم از خدا
بترسید و به او ایمان آرید که مرا در این هفت روز به هفت طبقه آتش بردند و عذاب نمودند، امروز درب آسمان گشوده جوانی
نیکو صورت را دیدم براي هر سه شفاعت مینمود. گفتند: سه کیستند؟ گفت:
«1» . شمعون وصی حضرت عیسی، و آن دو نفر و آن جوان که براي آن دو نفر دعا مینمود حضرت عیسی علیه السلام بود
عیاشی از حضرت باقر و صادق علیهما السلام روایت نموده که میت پسر شاه بود، بعد از زنده شدن خاك از سر او میریخت و
میدوید. ملک از عقب سر او با سرعت بدو رسید، پرسید: اي فرزند چیست حال تو؟ گفت: در حال موت دو مرد را دیدم در سجده
افتاده حیات مرا از خداي خود خواستند. ملک گفت: اگر آن دو را بینی میشناسی؟ گفت: آري. امر نمود مردم به صحرا و تعیین
نمود که یکی از رسولان پیشتر بیاید و بعد مردم بسیار و پس از آن دیگري بیاید تا بداند پسرش ایشان را میشناسد یا نه، اول که
رسول آمد پسر گفت این یکی از ایشان
__________________________________________________
1) مدرك یاد شده. )
ص: 66
است، بعد از جمعیت، دیگري آمد، پسر گفت: این دومی است. این سخن در ملک تأثیر نمود، نزد این حال شمعون با آن دو نفر
«1» . زبان به دعوت گشودند
فَقالُوا إِنَّا إِلَیْکُمْ مُرْسَلُونَ: پس گفتند بدرستی که ما بسوي شما فرستاده شدگانیم از جانب عیسی روح اللّه و به قصد هدایت شما
آمدهایم. ملک با قوم ایمان آوردند لکن بقیه ایمان نیاوردند و در مقام خصومت برآمدند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 15 ] ... ص : 66
صفحه 94 از 372
( قالُوا ما أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَکْذِبُونَ ( 15
قالُوا ما أَنْتُمْ: گفتند نیستید شما، إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا: مگر آدمی مانند ما در کیفیت و صورت و اکثر صفات، پس به چه مزیت شما به
رسالت مخصوص شدهاید. وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَیْءٍ: و نفرستاده خدا هیچ چیزي از وحی و رسالت، إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَکْذِبُونَ: نیستید
شما مگر که دروغ میگوئید در دعوي رسالت.
بیان: این جماعت جاهل بودند به این که حق تعالی هر که را از اهل صلاح مقتضی و صلاح داند براي تبلیغ و رسالت اختیار فرماید،
لذا این کلام را گفتند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 16 ] ... ص : 66
( قالُوا رَبُّنا یَعْلَمُ إِنَّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ ( 16
قالُوا رَبُّنا یَعْلَمُ: گفتند رسولان در جواب قوم بعد از اقامه حجت و معجزه ظاهره: بدرستی که پروردگار ما میداند، إِنَّا إِلَیْکُمْ
لَمُرْسَلُونَ: بتحقیق ما بسوي شما فرستادگانیم.
__________________________________________________
. 380 . و تفسیر قمی ج 2 ص 214 - 1) تفسیر نور الثقلین (افست قم)، ج 4 ص 381 )
ص: 67
[سوره یس ( 36 ): آیه 17 ] ... ص : 67
( وَ ما عَلَیْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ ( 17
وَ ما عَلَیْنا: و نیست بر ما، إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ: مگر رسانیدن آشکار او هویدا، یعنی ما وظیفه خود را انجام دادیم و پیغام خدا را به شما
رساندیم و بر وفق آن معجزه آوردیم، اگر شما به سبب انکار و عناد، نظر در این معجزات ظاهره نکنید تا علم به صدق ما پیدا کنید،
مستوجب عذاب خواهید شد.
[سوره یس ( 36 ): آیه 18 ] ... ص : 67
اشاره
( قالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَ لَیَمَسَّنَّکُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلِیمٌ ( 18
قالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ: گفتند بدرستی که ما فال بد گرفتیم به آمدن شما، زیرا تا به این شهر آمدید باران نبارید و مزارع و اشجار ما
خشک شد. بعد تهدید کردند که: لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا: اگر باز نایستید از ادعاي خود، لَنَرْجُمَنَّکُمْ: هر آینه سنگباران کنیم شما را و در زیر
سنگ هلاك کنیم، وَ لَیَمَسَّنَّکُمْ مِنَّا: و البته برسد شما را از جانب ما، عَذابٌ أَلِیمٌ: عذابی دردناك.
تنبیه: ... ص : 67
محقق شده که افعال وجودیه از خیر و شر، منشأ آثار است، بنابراین آثار نحوست و نکبت و شآمت کفر و شرك و فسق و فجور،
سبب شود اختلال و فساد در عالم را از قبیل خشک شدن مزارع و فاسد شدن میوهجات و کم شدن آبها و کسادي بازار و غیره و
این جهال، آثار وجودیه اعمال شنیعه خود را به غیر نسبت دادند و هدایت و ارشاد رسولان را به خیال خود فال بد داشتند، و حال
صفحه 95 از 372
آنکه خلاف واقع بود و لذا رسولان در مقام جواب برآمده،
[سوره یس ( 36 ): آیه 19 ] ... ص : 67
( قالُوا طائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَ إِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ( 19
ص: 68
قالُوا طائِرُکُمْ مَعَکُمْ: گفتند فال بد شما با شماست، یعنی سبب شآمت، عقاید فاسده و اعمال باطله شماست، زیرا دعوت به توحید و
عبادت خدا غایت خیر و برکت و میمنت است. أَ إِنْ ذُکِّرْتُمْ: آیا اگر پند داده و موعظه شوید، آن را به فال بد میگیرید و به کشتن
میترسانید، بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ: بلکه شما گروهی هستید از حد در گذشتگان در عصیان و به جهت فرط و عناد و طغیان است،
جماعتی که بر شما واجب است اطاعت ایشان نمائید، تطیر و تشأم خود را به ایشان نسبت میدهید. پس متفق الکلمه شده قصد
کشتن رسولان کردند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 20 ] ... ص : 68
( وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَۀِ رَجُلٌ یَسْعی قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ ( 20
وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَۀِ: و آمد در این حال از دورترین جانبی از آن شهر یعنی از در دروازه، رَجُلٌ یَسْعی مردي یعنی حبیب نجار که
بسرعت میآمد تا برسید نزد جماعت قوم و از روي شفقت و مرحمت، قالَ یا قَوْمِ: گفت اي قوم من، اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ: پیروي کنید
این فرستادگان را.
[سوره یس ( 36 ): آیه 21 ] ... ص : 68
( اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ ( 21
اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً: پیروي کنید کسانی را که نمیخواهند از شما مزدي بر تبلیغ رسالت، وَ هُمْ مُهْتَدُونَ: و ایشان راه یافتگانند
به طریق حقی که هر دو سرا منوط به آنست. پس در جواب او گفتند: آیا دین ما را میگذاري و پیروي ایشان را اختیار کنی؟
حبیب در جواب گفت:
ص: 69
[سوره یس ( 36 ): آیه 22 ] ... ص : 69
اشاره
( وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ( 22
وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ: و نیست مرا که از روي اعتقاد پرستش نکنم، الَّذِي فَطَرَنِی: آن ذاتی را که آفریده است و از عدم به وجود آورده، وَ
إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ: و بسوي حکم و جزاي او باز گردانیده خواهید شد.
بیان: ... ص : 69
اضافه آفرینش به خود، دال است بر اظهار شکر و لطف ارشاد و نصح، زیرا چیزي که براي نفس خود خواسته، از براي ایشان اراده
صفحه 96 از 372
نموده. و مراد توبیخ آنهاست بر ترك عبادت خالق و آفریدگار خود.
تنبیه: ... ص : 69
آیه شریفه اشاره است به سرعت در تعاون به ارشاد و هدایت به مرتبهاي که اگر راه دور هم باشد، بر معین به خیر لازم باشد اقدام
چنانچه حبیب نجار از منتهاي شهر براي مساعدت داعیان به هدایت به سرعت آمد و به حمایت آنان در مقام نصیحت قوم برآمد که
پیروي کنید کسانی که خیرخواه شما و بدون اجر شما را دعوت نمایند، و در مقابل تهدید قوم استقامت ورزیده با کمال رشادت با
آنان تکلم نمود.
[سوره یس ( 36 ): آیه 23 ] ... ص : 69
( أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَۀً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً وَ لا یُنْقِذُونِ ( 23
أَ أَتَّخِ ذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَۀً: آیا فرا گیرم به غیر خداي به حق خدایان دیگر که بتان باشند، إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُ رٍّ: اگر اراده نماید خداي
بخشنده مرا به ضرري، یعنی خواهد که ضرري به من برسد، لا تُغْنِ عَنِّی: کفایت نمیکند و رفع ننماید از من، شَ فاعَتُهُمْ شَیْئاً:
درخواست آن بتان چیزي را، یعنی از شأن آنها شفاعت نیست تا از من بلا را دفع توانند کرد، وَ لا یُنْقِذُونِ: و خلاص نکنند
ص: 70
و نرهانند مرا از مضرت به نصرت، پس اگر من آن را که قدرت بر نفع و ضرر ندارد پرستش نمایم و ستایش آنکه قادر است ترك
کنم،
[سوره یس ( 36 ): آیه 24 ] ... ص : 70
( إِنِّی إِذاً لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ ( 24
إِنِّی إِذاً لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ: بدرستی که من آنگاه در گمراهی آشکار او هویدا باشم.
[سوره یس ( 36 ): آیه 25 ] ... ص : 70
( إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ ( 25
چون از او این کلام شنیدند به قصد قتل او برخاستند، و او توجه به رسولان نمود گفت:
إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ: بدرستی که ایمان آوردم به پروردگار شما، فَاسْمَعُونِ:
پس بشنوید ایمان مرا تا فردا براي من شهادت دهید. نزد بعضی خطاب به قوم کرد گفت: من به پروردگار شما ایمان آوردم، پس
.« اللهم اهد قومی » : سخن مرا بشنوید و نصیحت مرا قبول کنید ایشان او را سنگ میزدند و او میگفت
و در کشتن او اقوالی است: 1- سنگسارش کردند و در بازار انطاکیه دفن نمودند. 2- او را لگدکوب نمودند تا زیر قدم هلاك شد.
-3 او را دار زدند و ملائکه به آسمان بردند. 4- او را کشتند و خدا او را زنده و به بهشت برد.
[سوره یس ( 36 ): آیه 26 ] ... ص : 70
( قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّۀَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ( 26
قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّۀَ: گفتند مر او را داخل بشو در بهشت، قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ: گفت در آن موقع: اي کاش قوم من میدانستند.
صفحه 97 از 372
ص: 71
[سوره یس ( 36 ): آیه 27 ] ... ص : 71
اشاره
( بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ ( 27
بِما غَفَرَ لِی رَبِّی: به آن چیزي که سبب آمرزیدن من شد (توسط پروردگارم) از ایمان من و مجاهده من با آنها، وَ جَعَلَنِی مِنَ
الْمُکْرَمِینَ: و گردانید مرا از بزرگواران اهل بهشت. مراد به اکرام، اعطاي منزل رفیعه منیعه است. حاصل کلام آنکه کاشکی قوم
عالم بودند به این ثواب جزیل و اعطاي جلیل تا ایمان میآوردند و مطیع میشدند و به سبب آن به این مرتبه عظیمه نائل میشدند.
تبصره: ... ص : 71
هر آینه سرمشق بزرگی است براي اهل دیانت، و تذکري است در ثبات و استقامت، و اعلامی ،« آل یس » واقعه حبیب نجار، مؤمن
است براي بشارت و اکرام روز قیامت که از تمام حیثیات خود گذشت تا به مرتبهاي که جان خود را فدا کرد و مقام جلیل دارا شد
که خداي تعالی وصف او را در قرآن مجید، و حضرت پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله هم فرمود: الصدّیقون ثلثۀ:
بسیار بسیار :«1» حبیب نجّ ار و هو مؤمن ال یس، و حزبیل و هو مؤمن ال فرعون، و علی بن أبی طالب و هو مؤمن ال محمّد
راستگویان در افعال و اقوال سه نفرند: حبیب نجار او مؤمن آل یس، و حزبیل و او مؤمن آل فرعون، و علی بن ابی طالب علیه السلام
مؤمن آل محمد علیهم السلام.
ثعلبی از مفسرین عامه روایت نموده: سابقان امت سه نفرند هرگز کافر نشدند به خدا یک چشم بهم زدن: 1- علی بن ابی طالب
- علیه السلام. 2
صاحب یس که حبیب نجار است. 3- حزبیل مؤمن آل فرعون و این هر سه
__________________________________________________
1) منهج الصادقین، ج 7، ص 479 و بهمین مضامین کتاب الخصال ج 1 باب الثلاثۀ روایت 254 ص 184 و تفسیر نور الثقلین ج 4 )
. ص 384 روایت 41 بنقل از امالی الصدوق. امالی صدوق (با ترجمه)، مجلس 72 ص 476 روایت 18
ص: 72
و البته مؤمن هم باید در مقابل ناملایمات نهایت جدیت را داشته .«1» صدیقانند و علی بن ابی طالب علیه السلام افضل ایشان است
باشد و گوهر گرانبهاي دین را از دست ندهد.
حضرت صادق علیه السلام فرماید: المؤمن اشدّ من زبر الحدید، انّ زبر الحدید اذا دخل النّار تغیر و انّ المؤمن لو قتل ثمّ نشر ثمّ قتل
مؤمن سختتر است از پاره آهن، بدرستی که پاره آهن وقتی داخل آتش شود تغییر مییابد، و بدرستی که مؤمن «2» : لم یتغیّر قلبه
اگر کشته شود پس زنده شود پس کشته شود، قلب او تغییر نیابد.
[سوره یس ( 36 ): آیه 28 ] ... ص : 72
( وَ ما أَنْزَلْنا عَلی قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما کُنَّا مُنْزِلِینَ ( 28
بعد از آن عاقبت امر قوم را فرماید:
صفحه 98 از 372
وَ ما أَنْزَلْنا عَلی قَوْمِهِ: و نازل نفرمودیم بر قوم حبیب، مِنْ بَعْدِهِ: بعد از کشته شدن حبیب، مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ: هیچ لشگري از آسمان
براي هلاك ایشان، وَ ما کُنَّا مُنْزِلِینَ: و نیستیم ما نازل کننده لشگر براي کافران، یعنی در حکمت و مصلحت صحیح نیست که براي
هلاك اهل کفر و شرك لشگر فرستیم، چه کفار خوار و بیمقدارترند از آنکه براي آنها لشگر فرستاد، بلکه در حیطه قدرت ما
میباشند و نزول ملائکه در جنگ بدر براي تعظیم حضرت نبوي صلی اللّه علیه و آله بود.
[سوره یس ( 36 ): آیه 29 ] ... ص : 72
( إِنْ کانَتْ إِلاَّ صَیْحَۀً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ ( 29
__________________________________________________
1) مدرك یاد شده، روایت فوق را نورالثقلین ج 4/ ص 383 روایت 39 به نقل از جوامع الجامع آورده است. )
. 2) سفینۀ البحار ج 1 ذیل 1 من ص 37 )
ص: 73
إِنْ کانَتْ إِلَّا صَ یْحَۀً واحِ دَةً: نبود عقوبت ایشان مگر یک فریاد کردن که آسانترین وجهی است از وجوه هلاك، و جبرئیل هر دو
طرف شهر را بگرفت و صیحه زد. فَإِذا هُمْ خامِدُونَ: پس ناگاه ایشان مردگان بودند، یعنی به یک نعره جبرئیل به یکمرتبه خاموش
شدند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 30 ] ... ص : 73
( یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ ( 30
چون نافرمانی بندگان موجب حسرت است در روز معاد، لذا فرماید:
یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ: اي تأسف و ندامت روز قیامت بر بندگان که جمیع عمر را صرف کفر و معصیت نموده، با وجود این حال، ما
یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ:
نمیآمد بدیشان هیچ پیغمبري، إِلَّا کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ: مگر آنکه بودند که با او استهزاء میکردند. یا این حسرت حکایت است از
قول کفار وقتی که رسولان را کشتند و عذاب را معاینه دیدند گفتند: اي حسرت و اندوه که ما راست بر آن بندگان صالح که بر
دست ما کشته نمیشدند و ما به آنها ایمان میآوردیم و این عذاب به ما نمیرسید. یا تأسف و تلهف جمیع بندگان را باشد بر
نفسهاي خود.
[سوره یس ( 36 ): آیه 31 ] ... ص : 73
( أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لا یَرْجِعُونَ ( 31
بعد از آن در مقام تهدید فرماید:
أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا: آیا ندانستند منکرین و مخالفین چه بسیار هلاك کردیم، قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ: پیش از ایشان از اهل روزگارها و
مشاهده نکردند،
ص: 74
أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لا یَرْجِعُونَ: بدرستی که هلاك شدگان بسوي ایشان باز نمیگردند، یعنی به دنیا معاودت نمیکنند، پس چرا عبرت
نمیگیرند به آنها و حال آنها را به خود قیاس نمیکنند و حذر ننمایند از آنکه عذاب و عقوبتی که به سبب عناد و انکار بر ایشان
صفحه 99 از 372
نازل شد نیز واقع شود.
[سوره یس ( 36 ): آیه 32 ] ... ص : 74
( وَ إِنْ کُلٌّ لَمَّا جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ ( 32
وَ إِنْ کُلٌّ لَمَّا جَمِیعٌ: و نیستند همه ایشان مگر فراهم آورده شد، لَدَیْنا مُحْ َ ض رُونَ: نزد ما، یعنی حاضر شدگان براي مجازات اعمال و
مکافات افعال یعنی امم سالفه هالکه با این متخالفان همه در عرصه محشر حاضر خواهند شد و مناسب کردار خود از خیر و شر جزا
داده شوند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 33 ] ... ص : 74
( وَ آیَۀٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَۀُ أَحْیَیْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ ( 33
وَ آیَۀٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَۀُ: و نشانه مر ایشان راست بر قدرت ما بر بعثت و حشر ایشان زمین مرده، یعنی خشک شده و بیگیاه که در
زمستان مشاهده میشود به قدرت کامله ما به سبب باران، أَحْیَیْناها: زنده گردانیم آن را که با طراوت و نضارت میگردد، وَ أَخْرَجْنا
مِنْها حَبا: و بیرون آوردیم از او حبوبات که قوت انسانی است از گندم و جو و برنج و غیر آن، فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ: پس از آن دانه
میخوردند و به آن رشد و نمو و تربیت مییابند و ارتزاق انسان از آن، و کمی آن موجب قحط و فقدان آن باعث هلاك است.
ص: 75
[سوره یس ( 36 ): آیه 34 ] ... ص : 75
( وَ جَعَلْنا فِیها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِیها مِنَ الْعُیُونِ ( 34
وَ جَعَلْنا فِیها جَنَّاتٍ: و آفریدیم در زمین بوستانها و باغات، مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ: از انواع اشجار خرما و اصناف انگور. تخصیص این دو
نوع بواسطه کثرت اصناف و منافع ایشان است. چون زروع و اشجار بدون آب مثمر نیست لذا فرماید: وَ فَجَّرْنا فِیها مِنَ الْعُیُونِ: و
روان گردانیدیم در زمین از چشمهها تا مزارع و باغات را سیراب نماید.
[سوره یس ( 36 ): آیه 35 ] ... ص : 75
اشاره
( لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَ فَلا یَشْکُرُونَ ( 35
لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ: تا بخورند از میوه هر نوع از آن، یا از آنچه مذکور شد که خدا به فضل و کرم خود اعطا فرموده، وَ ما عَمِلَتْهُ
أَیْدِیهِمْ: و بخورند از آنچه بجا آورده دستهاي ایشان از آن، مثل دوشاب و سرکه و مویز و غیر آن.
چون این نعمتها موجب است شکر و سپاسداري منعم را لذا فرماید: أَ فَلا یَشْکُرُونَ: آیا پس چرا شکر نمیکنند بندگان به ازاء این
نعمتها و منعم حقیقی را ستایش نمیکنند.
تبصره: ... ص : 75
تفکر نما در انواع تدبیر علیم قدیر در اصناف درختان که سالی یکمرتبه میمیرد و حرارت غریزیه در او حبس و پنهان گردد، و
صفحه 100 از 372
متولد گردد در آن مواد میوهها و در بهار زنده میشود و به حرکت میآید و انواع فواکه را حاضر کنند، هر میوه را در وقتش چون
خوب تأمل کنی، درختان باردار انواع لطایف میوه به کف گرفته نزد تو دراز کرده و در صحن باغ شاخههاي گل طبقهاي ریاحین و
نسرین و یاسمن بدست برداشته هر کدام را خواهی برگیري، و از طرفی درختان داراي میوهجات
ص: 76
مختلفه به هیأت خاصه.
تأمل کن در درخت خرما چگونه از تار و پود بافته شده مانند جامهها براي محکم بودن و برداشتن خوشههاي سنگین که از بادهاي
تند نشکند، و براي بناي سقفها و پلها و غیره بکار رود، و چون مانند انسان آن را نرینه و مادینه خلق فرموده، براي تولید ثمره لازم
است از نرینه به مادینه بجهانند و اقسام حبوبات و میوهجات لطیفه لذیذه گوناگون که آدمیان را قدرت آفریدن آن نباشد.
اگر عقل داري چرا خالق خود را نشناسی و شکر ولی نعمت خود را نمیگذاري که این همه اطعمه و ثمار و ریاحین و گلها در باغ
و بستان براي تو مهیا فرموده و تو منکر احسان و عاصی فرمان او هستی و بجاي شکران، کفران، و به نعمت منعم، نافرمانی منعم را
نمائی.
[سوره یس ( 36 ): آیه 36 ] ... ص : 76
( سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ ( 36
سُبْحانَ الَّذِي: منزه و مبرّاست از جمیع نواقص و پاك از همه عیوب، آن ذاتی که به قدرت کامله و حکمت شامله، خَلَقَ الْأَزْواجَ
کُلَّها: بیافرید اجناس و انواع و اصناف اشیاء را تماما، مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ: از آنچه میرویاند زمین به قدرت او سبحانه مانند نباتات و
اشجار که هر کدام شکلی و رنگی و بوئی و خاصیتی دارند، وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ: و از نفسهاي مردمان از مرد و زن و سیاه و سفید و سرخ
و غیر آن، وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ: و از آنچه نمیدانند، یعنی چیزهائی که خداي تعالی ایشان را بر آن مطلع نساخته از مخلوقات و
مصنوعات که در قعر دریا هستند و علم ازلی به آن احاطه دارد.
ص: 77
[سوره یس ( 36 ): آیه 37 ] ... ص : 77
اشاره
( وَ آیَۀٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ ( 37
وَ آیَۀٌ لَهُمُ اللَّیْلُ: و آیتی دیگر مر ایشان را بر کمال قدرت ما شب است که از روي حکمت و محض مصلحت، نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ:
میکنیم و زایل نمائیم از او روشنی روز را که آفتاب است، فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ: پس ناگاه ایشان داخلند در تاریکی که هیچ روشنائی
نیست.
نکته: ... ص : 77
استعاره و اشاره است به آنکه لیل به جهت ظلمت مانند جسم، و نهار که ضوء است به مثابه قشر، و نهار امر « لیل » براي « سلخ » لفظ
عرضی و در حکم لباس است.
[سوره یس ( 36 ): آیه 38 ] ... ص : 77
صفحه 101 از 372
اشاره
( وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ ( 38
وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها: و از آیات قدرت ما آفتاب است که جریان دارد به قرارگاه و مداري که خدا مقرر فرمود، یعنی حد
معینی که به او منتهی شود.
بیان: ... ص : 77
مستقر آفتاب: یا وسط حقیقی آسمان است که حرکت آن در آنجا بطیء پیدا کند به طوري که گمان شود در آنجا قرار گیرد یا
منتهاي منازل او است در زمستان که از آن تجاوز نشود، یعنی او را در محل ارتفاع غایتی است که از آن نمیگذرد و بدون آن
منقطع نشود، و در عین هبوط نهایتی است که از آن تجاوز نکند و یکمرتبه از آن انقطاع نیابد. و ما بین ارتفاع و انخفاض آن سیصد
و شصت مشرق و مغرب است که هر روز از مطلعی طلوع و به مغربی غروب کند و یا مستقر و غایت سیر آن محل انقضاي دنیا است
یعنی همیشه حرکت و اصلا قرار نمیگیرد تا انقطاع دنیا.
ص: 78
«1» . أبو ذر غفاري از حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله روایت نموده که: مستقر آفتاب زیر عرش است
ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ: آن رفتن آفتاب به مقر خود تقدیر خداوندي که غالب است به قدرت کامل خود به هر مقدوري دانا و
احاطه کننده به علم شامل خود به هر معلومی.
[سوره یس ( 36 ): آیه 39 ] ... ص : 78
اشاره
( وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّی عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ ( 39
وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ: و ماه را تقدیر کردیم و سیر او را مقرر فرمودیم منزلهاي بیست و هشت گانه از برج دوازده گانه، و هر شب در
منزلی است از منازل مقرره و از آن تجاوز نکند و قصور نیابد. و زیادي و کمی نور او به حسب قرب و بعد او است به آفتاب، پس
در منازل خود هر قدر از آفتاب دورتر میشود نور او میافزاید و چون قرب پیدا کند نور او کم و میل به تقویس نماید. حَتَّی عادَ
کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ: تا گردید در آخر منزل خود که قریب به اجتماع است مانند چوب خوشه خرما که کهنه باشد. وجه شبه نازکی و
زردي و کجی است، چه شاخه خرما چون بسیار خشک شود باریک و زرد و کج گردد به شکل هلال میرسد، و در وقت اجتماع
که دو شب آخر و آن را محاق گویند مخفی شود.
اعجاز: ... ص : 78
علی بن ابراهیم قمی (رحمه اللّه) به اسناد خود نقل فرموده که أبو سعید مکاري خدمت حضرت رضا علیه السلام آمد و از روي عناد
و انکار گفت: مرتبه تو به آن رسیده که دعوي امامت و خود را در مرتبه پدر خود دانی؟ حضرت فرمود:
خدا نور تو را بنشاند و تو را به فقر مبتلا سازد، چه شده که دیده بصیرت تو احول گشته و به کج بینی در من نگاه کنی، نمیدانی
که خداي تعالی وحی فرستاد به عمران پیغمبر که من پسري را به تو مرحمت کنم که اکمه و ابرص را به سازد،
صفحه 102 از 372
__________________________________________________
. 1) کتاب التوحید للصدوق، باب 38 (باب ذکر عظمۀ اللّه جل جلاله) ص 280 روایت 7 )
ص: 79
بعد مریم را به او داد و عیسی علیه السلام را به مریم کرامت فرمود، پس مریم از عیسی و عیسی از مریم، یعنی هر دو در یک درجه
باشند و میان ایشان فرقی نیست.
أبو سعید گفت: مسئلهاي پرسم؟ حضرت فرمود: بپرس اگرچه از من قبول نکنی.
گفت: چه گوئی در حق مردي که در وقت مرگ گوید: (کل مملوك لی قدیم فهو حر لوجه اللّه) یعنی هر مملوك قدیمی از من
آزاد است در راه خدا. فرمود: هر مملوکی که مدت شش ماه در خاك او داخل شده باشد آزاد است. گفت: از کجا میگوئی؟
و شاخه خرما در مدت شش ماه به شکل هلال « وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّی عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ » : حضرت فرمود: خدا فرماید
میرسد. ابو سعید انکار کرد، چون بیرون رفت کور شد و به فقر مبتلا و به در خانهها میگشت و گدائی مینمود تا به جهنم واصل
«1» . شد، و قصه او در میان مردم شهرت یافت
[سوره یس ( 36 ): آیه 40 ] ... ص : 79
اشاره
( لا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ ( 40
بعد از آن حق تعالی تعاقب شمس و قمر، توالی شب و روز را که تعیش حیوانات منوط به او است فرماید:
لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها: نه آفتاب سزد و شاید مر او را، أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ:
آنکه دریابد ماه را و به مقام او رسد، زیرا او در فلک چهارم است و ماه فلک اول. یا آنکه نمیرسد آفتاب به سرعت ماه، زیرا قمر
تمام بروج را در عرض ماه قطع کند و آفتاب هر سالی، پس اگر آفتاب در سرعت ماه باشد فصول سال از
__________________________________________________
.485 - 1) تفسیر قمی (چ نجف 1387 ق) ج 2 ص 215 . نورالثقلین، ج 4، ص 386 ، ح 50 منهج الصادقین ج 7 ص 486 )
ص: 80
وضع خود بیفتد و خلل در نظام اتم حاصل آید. وَ لَا اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ: و نه شب پیشی گیرنده است به روز به این معنی که غلبه کند
به روشنی روز بر وجهی که دو شب یا بیشتر با هم جمع شوند که در میان آنها روز نباشد بلکه متعاقب یکدیگرند. یا مراد به شب و
روز علامت ایشان است، یعنی روشنی شمس و قمر، پس معنی آنکه چنانکه شمس سرعت را در نیابد، قمر نیز در روشنی بر شمس
سبقت نمیگیرد و به او نمیرسد.
نکته: ... ص : 80
«1» چون شمس قطع فلک خود نمیکند در عرض یک سال، و قمر قطع فلک خود میکند در هر ماهی پس شمس از جهت بطؤ
سیر موصوف به ادراك، و قمر به سبب سرعت سیر متصف به سبق، نه بعکس و نه بتسویه وصف.
وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ: و همه از شمس و قمر و نجوم در فلک به انبساط تمام سیر میکنند، چنانچه ماهی در آب به گشادگی و
فراخی میرود و شناوري میکند.
صفحه 103 از 372
عیاشی- در تفسیر خود به اسناد صحیح روایت نموده وقتی حضرت رضا علیه السلام و فضل بن سهل و مأمون در مرو با هم مجتمع و
از هر سخن گفتگو شد، حضرت توجه به اهل مجلس فرمود: مردي از بنی اسرائیل در مدینه از من سؤال کرد: اول، روز خلق شده یا
شب. شما چه میگویئد؟ گفتند: ما علم به این مسئله نداریم. فضل گفت: بیان فرما. حضرت فرمود: از قرآن گویم یا از حساب؟
گفت: از هر دو. حضرت فرمود: اما از جهت حساب، پس طالع دنیا سرطان بود در وقتی که کواکب در موضع شرف ارتفاع بودند،
پس زحل در میزان بود، و مشتري در سرطان، و شمس در حمل، و قمر در ثور، و این دلالت کند بر کینونت شمس در حمل در
لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا » : دهم از طالع در وسط آسمان، پس روز پیش از شب خلق شده اما از قرآن خدا فرماید
«2» . اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ
__________________________________________________
1) المنجد: بطؤ: بطؤ و أبطأ: ضد اسرع. )
2) مجمع البیان ( 1401 ق- قم). ج 4 ص 425 بنقل از عیاشی. )
ص: 81
[سوره یس ( 36 ): آیه 41 ] ... ص : 81
اشاره
( وَ آیَۀٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ( 41
بعد از آن تعداد نوع دیگر از نعم را فرماید:
وَ آیَۀٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّیَّتَهُمْ: و نشانه دیگر از آیات قدرت ما مرایشان راست که ما برداشتیم پدران و اجداد ایشان را از زمین در وقت
طوفان و نشاندیم، فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ: در کشتی حضرت نوح علیه السلام که مملو بود از مردمان و سایر حیوانات و ما یحتاج
ایشان.
نکته: ... ص : 81
به معنی خلق است، اگرچه اکثر « ذر » اطلاق ذریه بر آباء به اعتبار آنکه ایشان اصل خلقت اولادند، چه اولاد از ایشان مخلوقند و
استعمال ذریه در اولاد است. یا آنکه مراد آن باشد که خداي تعالی پدران پیشین آنها را در کشتی نشاند و ذریه در اصلاب آنها
بودند و بنابراین تخصیص به جهت ابلغیت آن باشد در امتنان.
[سوره یس ( 36 ): آیه 42 ] ... ص : 81
( وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما یَرْکَبُونَ ( 42
وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ: و آفریدیم براي ایشان از مثل کشتی نوح، ما یَرْکَبُونَ: آنچه سواري میکنند بر آن از کشتیهائی که بعد از
حضرت نوح بر صورت آن میسازند. یا آنکه ما خلق کردیم مانند جنس کشتی از آنچه سوار شوند بر آن مانند زورق و غیر آن.
نزد بعضی شترانند که کشتی بیابانی هستند.
ممکن است مراد مطلق مراکب سواري است که در عصر جدید اختراع شده از ماشین و طیاره و غیر آن که آثار قدرت الهی را
تکمیل قوه نظري در مادیات به عالمیان ارائه دهد.
صفحه 104 از 372
[سوره یس ( 36 ): آیه 43 ] ... ص : 81
( وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِیخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ یُنْقَذُونَ ( 43
ص: 82
وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ: و اگر خواهیم غرق سازیم اهل کشتی را به تهیج باد و تلاطم امواج، فَلا صَ رِیخَ لَهُمْ: پس هیچ فریاد رسی نباشد
مرایشان را که از غرق نگهدارد، وَ لا هُمْ یُنْقَذُونَ: و نه ایشان رهانیده شوند از مرگ هرگاه اراده ما تعلق گرفته باشد بر هلاك
ایشان.
[سوره یس ( 36 ): آیه 44 ] ... ص : 82
( إِلاَّ رَحْمَۀً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلی حِینٍ ( 44
إِلَّا رَحْمَ ۀً مِنَّا: مگر که رحم کنیم بر ایشان بخشایشی از جانب خود و ایشان را از غرق نجات دهیم، وَ مَتاعاً إِلی حِینٍ: و بهرهمند
سازیم ایشان را بهرهاي تا زمانی که اجل ایشان برسد.
[سوره یس ( 36 ): آیه 45 ] ... ص : 82
( وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَ ما خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ( 45
وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ: وقتی گفته شود مر کفار را، یعنی مؤمنان به آنها گویند، اتَّقُوا ما بَیْنَ أَیْدِیکُمْ: بترسید و بپرهیزید از آنچه پیش از شما
بوده از عذاب امم ماضیه، وَ ما خَلْفَکُمْ: و آنچه در عقب شما است، یعنی در آخرت از عذاب و عقوبت. حلبی- از حضرت صادق
علیه السلام روایت نموده در معنی آیه بترسید از آنچه در پیش شما است از گناهان و خطاها و آنچه در پس شما است از عقوبت و
عذاب، پس بر گناهان گذشته نادم شوید و به ترك گناهان آینده عازم شوید لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ: براي اینکه رحم گردیده شوید و از
گناهان آمرزیده شوید.
[سوره یس ( 36 ): آیه 46 ] ... ص : 82
( وَ ما تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَۀٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ کانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ ( 46
ص: 83
وَ ما تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَۀٍ: و نیامد ایشان را هیچ آیتی، مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ: از آیات پروردگارشان که قرآن و سایر معجزات و دلایل توحید
است، إِلَّا کانُوا عَنْها مُعْرِضِ ینَ: مگر که بودند از آن آیات و تأمل در آن روي گردندگان. گویا فرماید: هر گاه ایشان را از عذاب
میترسانیدند اعراض میکردند از جهت عناد و انکار.
[سوره یس ( 36 ): آیه 47 ] ... ص : 83
اشاره
( وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ ( 47
شأن نزول: ... ص : 83
صفحه 105 از 372
فقراي صحابه مشرکان قریش و زنادقه عرب را گفتند آنچه به زعم شما مال خدا باشد به ما اطعام کنید. جواب دادند: خدا بر اطعام
شما قادر است، چون او طعام نداد ما نیز اطعام نکنیم به کسانی که خدا ایشان را محروم ساخته آیه شریفه نازل شد:
وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا: و چون گفته شود مشرکان را نفقه کنید بر فقرا و ضعفا، مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ: از آنچه روزي فرموده شما را خداي
تعالی از اموال دنیویه، قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا: گویند آنانکه کافر شدند به خدا، لِلَّذِینَ آمَنُوا: مر آنانکه ایمان آوردهاند، یعنی کافران از
روي سرزنش به مؤمنان گویند: أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ: آیا طعام دهیم آنان را که اگر خدا خواستی، أَطْعَمَهُ: اطعام فرمودي او را، إِنْ
قول مؤمنان باشد، یعنی مؤمنان در جواب « ان انتم » أَنْتُمْ إِلَّا: نیستید شما اي مؤمنان مگر، فِی ضَ لالٍ مُبِینٍ: در گمراهی آشکارا. یا
کافران گفتند: نیستید شما مگر در گمراهی آشکارا.
تبصره: ... ص : 83
شبهه کفار خطا و خلاف باشد، زیرا خداي تعالی به حکمت بالغه بعضی را توانگر و بعضی را فقیر به جهت امتحان و رسیدن به
ثواب آن جهان، و حکم فرمود که اغنیاء از مال خدا فقرا را بهرهاي بدهند، پس: مشیت را بهانه
ص: 84
ساختن و امر الهی را به انفاق فرو گذاشتن، غلط محض و محض غلط و از میزان عقل دور است.
[سوره یس ( 36 ): آیه 48 ] ... ص : 84
( وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ( 48
چون کفار را تهدید از عذاب مینمودند زبان به استهزاء مؤمنین و پیغمبر گشوده:
وَ یَقُولُونَ مَتی و میگویند کی خواهد بود، هذَا الْوَعْدُ: این موعد شما یعنی قیامت و وقت عقوبت، إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ: اگر هستید
راستگویان.
[سوره یس ( 36 ): آیه 49 ] ... ص : 84
( ما یَنْظُرُونَ إِلاَّ صَیْحَۀً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ یَخِصِّمُونَ ( 49
پس حق تعالی در جواب ایشان فرمود:
ما یَنْظُرُونَ: انتظار نمیکشند منکران قیامت، إِلَّا صَیْحَۀً واحِدَةً: مگر یک فریاد، تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ یَخِصِّمُونَ: بگیرد ایشان را و حال آنکه
ایشان در سودا و معامله به خصومت و جدال باشند. مراد نفخه صعقه است که بعد از چهل روز از نفخه فزعه باشد و دریابد ایشان را
و مردم مشغول امر دنیا باشند که یکمرتبه اسرافیل نفخ صور نماید و در یک چشم بهمزدن هلاك شوند. در حدیث است که
مردمان در معامله نشر متاع نموده و هنوز آن را بهم نپیچیده باشد که قیامت بر پا شود، و بعضی لقمه به دهان و بعضی رمه به آب
«1» . دادن برده باشند
__________________________________________________
. 1) تفسیر منهج الصادقین (چ علمی تهران 1333 ) ج 7 ص 446 )
ص: 85
[سوره یس ( 36 ): آیه 50 ] ... ص : 85
صفحه 106 از 372
( فَلا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَۀً وَ لا إِلی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ ( 50
فَلا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِ یَۀً: پس نتوانند نزد آن حال وصیت کردن با حاضران، وَ لا إِلی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ: و نه توانائی که بسوي اهل خود
که غائبند باز گردند، یعنی ایشان را امان ندهند که از بازار به خانه روند و فورا به صداي نفخ صور هلاك شوند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 51 ] ... ص : 85
( وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ ( 51
وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ: و دمیده شود در صور. مراد نفخه احیاء است که زنده شوند تماما، فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ: پس آنگاه ایشان از قبرها
بیرون آمده، إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ: به محضر حکم الهی میشتابند. مراد عرصه قیامت است.
[سوره یس ( 36 ): آیه 52 ] ... ص : 85
( قالُوا یا وَیْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ ( 52
قالُوا یا وَیْلَنا: گویند از روي تعجب و تحسر: اي واي بر ما، مَنْ بَعَثَنا: که برانگیخت و مبعوث نمود ما را، مِنْ مَرْقَدِنا: از خوابگاه ما. یا
چون اهوال قیامت را معاینه ببیند، اهوال قبور را نسبت به آن اهوال به مثابه خواب شمارند، چه عذاب قبر در جنب آن هیچ ننماید. و
چون مشاهده امر کنند گویند: هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ: اینست آن چیزي که وعده کرده بود خداي بخشنده از بعث و نشور، وَ صَدَقَ
الْمُرْسَلُونَ: و راست گفتند پیغمبران از جزا و پاداش اعمال، یا ملائکه این جواب را به آنها دهند یا مؤمنان به آنها گویند.
ص: 86
[سوره یس ( 36 ): آیه 53 ] ... ص : 86
( إِنْ کانَتْ إِلاَّ صَیْحَۀً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ ( 53
إِنْ کانَتْ: نبود این واقعه و حادثه، إِلَّا صَ یْحَۀً واحِدَةً: مگر یک فریاد که نفخه اخیره است. این کلام دالست بر سهولت بعث نزد حق
تعالی، یعنی به مجرد نفخه زنده میشوند. فَإِذا هُمْ جَمِیعٌ: پس آنگاه ایشان جمع شده، لَدَیْنا مُحْ َ ض رُونَ: نزد ما حاضر شدگانند، یعنی
جمیع خلق اولین و آخرین جمع کرده شوند در عرصه قیامت و در موقع حساب بازداشته.
[سوره یس ( 36 ): آیه 54 ] ... ص : 86
( فَالْیَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ( 54
چون به عرصه گاه قیامت حاضر شوند، بساط عدل سبحانی گسترده خطاب شود:
فَالْیَوْمَ لا تُظْلَمُ: پس امروز ستم کرده نشود، نَفْسٌ شَیْئاً: هیچ فرد نفسی چیزي را از جزاي کردار خود، یعنی از ثواب ایشان چیزي
کاسته نشود و زیاده بر استحقاق عذاب نشوند. بعد از آن به طریق التفات از غیبت به خطاب فرماید:
وَ لا تُجْزَوْنَ: و پاداش داده نشوید اي اهل محشر، إِلَّا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ: مگر آنچه را که بودید بجا میآوردید از خیر و شر، یعنی هر
یک به مناسبت عمل جزا داده میشوید.
ص: 87
[سوره یس ( 36 ): آیه 55 ] ... ص : 87
صفحه 107 از 372
( إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّۀِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فاکِهُونَ ( 55
چون جزا بر وفق عمل صالح و طالح باشد بنابراین:
إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّۀِ: بدرستی که اصحاب بهشت، الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فاکِهُونَ: امروز در شغلی باشند به جمیع انواع ثواب شادان متلذذ در
اصناف نعمت رب الارباب از البسه و اطعمه و فاکهه به وصفی که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه به قلب بشري خطور کرده.
[سوره یس ( 36 ): آیه 56 ] ... ص : 87
( هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِی ظِلالٍ عَلَی الْأَرائِکِ مُتَّکِؤُنَ ( 56
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ: ایشان و زنان ایشان که در دنیا جفت آنها بودهاند، یا با حور العین که خداي تعالی جفت ایشان قرار داده، فِی ظِلالٍ:
در سایهها باشند، یعنی در مواضعی که از نظر اجانب مستورند، و بر سبیل تنعم، عَلَی الْأَرائِکِ مُتَّکِؤُنَ: بر تختهاي آراسته و پیراسته
تکیه کنندگانند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 57 ] ... ص : 87
( لَهُمْ فِیها فاکِهَۀٌ وَ لَهُمْ ما یَدَّعُونَ ( 57
لَهُمْ فِیها فاکِهَۀٌ: مر ایشان راست در بهشت جنس میوه از انواع مختلفه متلذذه، وَ لَهُمْ ما یَدَّعُونَ: و مر ایشان راست آنچه خواهند و
آرزو کنند بیآنکه به زبان آرند. ابن عباس گوید: هر چه بهشتی آرزو کند از اطعمه و اشربه، نزد خود حاضر بیند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 58 ] ... ص : 87
( سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ ( 58
سَلامٌ قَوْلًا: مر ایشان راست سلامتی و تحیتی مشعر بر امنیت و سلامت و سبوغ نعمت و کرامت که گفته شود گفتنی، مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ:
از جانب پروردگار ص: 88
مهربان. جابر بن عبد اللّه انصاري روایت نموده که حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود که: اهل بهشت در نعمت مستغرق
باشند که ناگاه نوري بر ایشان ساطع و لامع گردد، چون سربالا کنند از آن نور صدا آید: (السلام علیکم یا اهل الجنه) و این غایت
یا ملائکه سلام خدا را به ایشان رسانند. «1» . تمناي ایشان باشد
یا هر وقت ملائکه به زیارت ایشان آیند بر ایشان سلام کنند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 59 ] ... ص : 88
( وَ امْتازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ ( 59
چون بهشتیان متوجه بهشت شوند خطاب شود:
وَ امْتازُوا الْیَوْمَ: و جدا گردید امروز، أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ: اي عاصیان و کافران از موحدان و مؤمنان که شما را به زندان جهنم میرانند و
ایشان را به روضه جنان میخوانند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 60 ] ... ص : 88
( أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ ( 60
صفحه 108 از 372
( أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ ( 60
در آن موقع بر سبیل توبیخ خطاب شود:
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ: آیا عهد نکردم با شما، یا بَنِی آدَمَ: اي فرزندان آدم و نفرمودم شما را، أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ: اینکه اطاعت نکنید
شیطان را و قبول ننمائید قول او را و شریک براي من قرار ندهید. و آن عهد نصب حجج عقلیه و نقلیه است که از جمله آن عطاي
عقل و ارسال رسل و انزال کتب که آمر به عبادت و طاعت سبحانی و زاجر و ناهی از مخالفت الهی است و نسبت به عموم مکلفین
منظور داشته. إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ: بدرستی که شیطان مر شما را دشمن آشکار است.
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، ج 7، ص 492 )
ص: 89
[سوره یس ( 36 ): آیه 61 ] ... ص : 89
( وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ ( 61
وَ أَنِ اعْبُدُونِی: و عهد نکردم آنکه مرا پرستش کنید زیرا که، هذا صِ راطٌ مُسْتَقِیمٌ: این پرستش شما ذات یگانه مرا و ترك اطاعت
شیطان، راه راست است که سالک خود را به بهشت میرساند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 62 ] ... ص : 89
( وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِ  لا کَثِیراً أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ ( 62
بعد از آن بیان معادات شیطان را فرماید:
وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ: و هر آینه بتحقیق گمراه گردانید از شما، جِبِلا کَثِیراً:
خلق بسیاري را، أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ: آیا پس نباشید که تعقل کنید اغواي او را از طریق حق و به دام فریب او نیفتید و گمراه نشوید.
بیان: صورت استفهام و معنی آن انکار و سرزنش است.
[سوره یس ( 36 ): آیه 63 ] ... ص : 89
( هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ( 63
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی: این جهنم است که مشاهده میکنید جهنمی که، کُنْتُمْ تُوعَدُونَ: بودید که وعده کرده و ترسانیده میشدید بدان.
[سوره یس ( 36 ): آیه 64 ] ... ص : 89
( اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ ( 64
اصْلَوْهَا الْیَوْمَ: در آئید و بچسبید آن را امروز بر سبیل لزوم و خلود، بِما کُنْتُمْ
ص: 90
تَکْفُرُونَ
: به سبب آنکه بودید که کافر میشدید به خدا و تکذیب انبیاء و کتب مینمودید.
[سوره یس ( 36 ): آیه 65 ] ... ص : 90
صفحه 109 از 372
( الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ ( 65
الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ: امروز مهر مینهیم بر دهنهاي ایشان چون با ما در مقام انکار و منازعه برآیند و دعوي بیموقع کنند که ما
مشرك نبودیم و تکذیب انبیاء نکردیم مهر زنیم تا قادر بر تکلم نباشند، وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ: و سخن گویند با ما دستهاي ایشان، وَ
تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ: و گواهی دهد پاهاي ایشان، بِما کانُوا یَکْسِبُونَ: به آنچه بودند در دنیا کسب میکردند، یعنی اعضاي ایشان را که در
دنیا از شأن ایشان نطق نبوده باشد به نطق درآوردیم تا گواهی دهند بر ایشان، و دهنهاي ایشان که نطق آنها در دنیا معهود بوده باشد
مهر نهیم تا دعوي دروغ از آنها صادر نشود.
تبصره: در کیفیت شهادت اقوالی است: 1- خداي تعالی آنها را بر نطق تمکین دهد تا قادر شوند بر سخن گفتن و گواهی دادن بر
ایشان چنانچه زبان بر نطق قادر است. 2- خداي تعالی در آنها ایجاد کلام فرماید مانند ایجاد اصوات در اجسام جمادیه. 3- تکلم بر
ایشان مجاز است، یعنی آثار معاصی در ایشان ظاهر سازند که دلالت بر افعال قبیحه ایشان نماید.
منهج- ابو سعید خدري از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله روایت نموده که چون روز قیامت شود حق تعالی بر کافران علامتی
پدید آرد تا مردمان بدانند ایشان گناهکارند، و چون با وجود این علامت انکار آن را نمایند، ملائکه بر آنها گواهی دهند و چون
در انکار اصرار کنند، پیغمبران بر ایشان شهادت دهند و چون باز ابا کنند، بفرماید تا همسایگان بر آنها گواهی دهند و چون در
انکار
ص: 91
«1» . راسخ شوند، حق تعالی اعضاي آنها را ناطق سازد تا بر آنها گواهی دهند
نزد بعضی همچنانکه جوارح کافران بر افعال بد ایشان گواهی دهد، اعضاي مؤمنان بر طاعت ایشان شهادت دهد.
[سوره یس ( 36 ): آیه 66 ] ... ص : 91
( وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلی أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّی یُبْصِرُونَ ( 66
بعد از آن در مقام تهدید مخالفان و معاندان فرماید:
وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا: و اگر بخواهیم، در دنیا هر آینه نابود کنیم و محو نمائیم، عَلی أَعْیُنِهِمْ: بر چشمهاي ایشان بر وجهی که اثر چشم بر
صفحه رویشان ننماید، فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ: پس سبقت گیرید به راهی که در سلوك آن عادت دارید، فَأَنَّی یُبْصِ رُونَ: پس چگونه
ببینید آن را. ابن عباس گوید: اگر خواهیم، کور سازیم بر وجه تخلیه و خذلان دیده بصیرت ایشان را به سوء اختیار آنان خلاف حق
را، پس چگونه به حق راه یابند و بینا شوند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 67 ] ... ص : 91
اشاره
( وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلی مَکانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِیا وَ لا یَرْجِعُونَ ( 67
وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ: و اگر خواهیم، هر آینه مسخ کنیم و متبدل سازیم صورت ایشان را به صورت حجر که بیروح است، عَلی
مَکانَتِهِمْ: بر همانجاي خود که نشستهاند، یعنی همانجا که هستند منجمد و افسرده شوند، فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِ یا: پس نتوانند و قدرت
نداشته باشند بر پیش رفتن از آن مکان، وَ لا یَرْجِعُونَ: و باز نگردند یعنی نتوانند باز گردند از آن. مراد آنکه قادر نباشند بر
__________________________________________________
صفحه 110 از 372
.494 - 1) منهج الصادقین، ج 7، ص 493 )
ص: 92
پس و پیش رفتن. نزد بعضی آنکه زمین گیر شوند و نتوانند پیش رفتن از عذابی که نازل شده باشد تا خلاص شوند از آن و رجوع
به حالت اولیه که صورت انسانی بود. نزد ابن عباس مراد مسخ آنها است به صورت خوك و میمون مانند بنی اسرائیل.
تنبیه: ... ص : 92
این مقدمه ثابت شده که آیات قرآنی شامل است عموم مکلفین را در هر عصر و زمان. بنابراین آیه شریفه تهدید و وعید عظیمی
است به عاصیان و متجاسرین فرامین حضرت سبحان به مخاطره و ورود غضب ملک علام که به محض اراده، در همان حال معصیت
محو صورت یا مسخ حقیقت آنان گردد مانند بنی اسرائیل که به یک لحظه عده بسیار به صورت میمون و خوك مسخ و آثار
شآمت طغیان و مخالفت آنان در صفحه روزگار باقیماند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 68 ] ... ص : 92
اشاره
( وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَ فَلا یَعْقِلُونَ ( 68
وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ: و هر که را عمر دادیم و زندگانی او را دراز کنیم، نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ: برگردانیم او را در آفرینش، یعنی زیادتی جسم او
را به نقص بدل کنیم و قوت او را به ضعف و جوانی او را به پیري و طراوت او را به پژمردگی و زیرکی و دانائی او را به خرفتی و
نادانی أَ فَلا یَعْقِلُونَ: آیا پس چرا تعقل نمیکنید و در نمییابید که هر که بر تنکیس خلق قادر باشد، بر طمس و مسخ نیز قادر
خواهد بود.
شأن نزول: ... ص : 92
کفار مکه چون قرآن را بر اسلوبی غریب و ترکیبی بدیع دیدند، گفتند: پیغمبر شاعر است حق تعالی رد آنها فرمود که:
[سوره یس ( 36 ): آیه 69 ] ... ص : 92
اشاره
( وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما یَنْبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ ( 69
ص: 93
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ: و نیاموختیم او را شاعري، یعنی علم شعر به او ندادیم، وَ ما یَنْبَغِی لَهُ: و نشاید و سزاوار نیست مر او را شعر گفتن. و
نظم قرآن دلالت نمیکند بر شاعري او، زیرا شعر کلام مقفا و موزون است، و قرآن به این طریق نیست. إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ: نیست آنچه
نازل فرمودیم بر پیغمبر مگر یاد کردن موعظه و ارشاد، وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ: و کتابی است روشن که بر وجه سهولت آسانی معانی آن را
دریابند، یا روشن کننده حدود و احکام حلال و حرام. ایراد این دو وصف به جهت بیان تعداد فایده است.
تبصره: ... ص : 93
صفحه 111 از 372
آیه شریفه دال است بر آنکه قرآن مجید میزان شعر و از صناعت شعري نیست، و پیغمبر هم شایسته و سزاوار مقام او نیست که شاعر
باشد تا شبهه به دل مردمان نرسد به آنکه قدرت او بر نظم قرآن و جزالت و فصاحت آن از قوه فطانتی است که در شاعري دارد، و
اغلب شعراء کلام آنها مبالغه و اغراق و غلو و هجو باشد و به هواي نفس صادر گردد، و لذا مذمت شده و در حدیث است که
اگر شکم شما پر از چرك و «1» : حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: لئن یمتلی جوف احدکم قیحا احبّ الیّ ان یمتلی شعرا
ریم باشد، نزد من درستتر است از آنکه پر از شعر باشد. و ایضا از عایشه مروي است که: (کان الشّ عر ابغض حدیث الی رسول
دشمنترین کلام نزد حضرت شعر بوده. و چنانچه در بعض اوقات براي تمثیل بیتی میفرمود بر وجهی ادا مینمود که از :«2» ( اللّه
وزن منحرف بود، از جمله فرمود: (کفی الاسلام و الشیب للمرء ناهیا) گفتند یا رسول اللّه شاعر چنین گفته (کفی الشیب و الاسلام
ناهیا) حضرت فرمود: شعر خواندن کار من نیست. و ایضا براي تمثیل بیتی از بنی قیس را به این طریق خواند (ستبدي لک الایام ما
«3» . کنت حاهلا- و یأتیک من لم تزود بالاخبار) گفتند شاعر گفته (و یاتیک بالاخبار من لم تزود) حضرت فرمود من شاعر نیستم
بزرگان اشعار حکمت آمیز و نصایح و
__________________________________________________
[...] . 1) وسائل الشیعۀ (چ بیروت 1391 ق)، ج 5 باب 51 روایت 3 ص 83 ، مدرك یاد شده، ص 496 )
2) تفسیر نور الثقلین ج 4/ ص 393 ، بنقل از مجمع البیان. )
3) تفسیر نور الثقلین ج 4/ ص 393 ، بنقل از مجمع البیان. )
ص: 94
مدائح آل محمد علیهم السلام را مستثنی بلکه مدائح اهل بیت را تشویق و تحریص فرمودهاند:
[سوره یس ( 36 ): آیه 70 ] ... ص : 94
( لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرِینَ ( 70
لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیا: تا بترساند پیغمبر به این قرآن هر که را باشد زنده، یعنی کسی که مؤمن باشد، زیرا حیات ابدي به ایمان است و
کافر حکم مرده را دارد به جهت عدم تأمل و تفکر در آیات ظاهره و حجج بینه بلکه کمتر از آن، زیرا مرده اگرچه منتفع نشود اما
متضرر نمیگردد به خلاف کافر که بدین منتفع نشود و به غیر متضرر گردد، و تخصیص مؤمنان به انذار به جهت انتفاع ایشان است
به آن، پس گوئیا قرآن ترساننده مؤمنان است نه غیر ایشان و از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام مروي است که مراد حیات در این
یعنی قرآن ترساننده عاقل است که عقلش مخمور و مغلوب هواي نفس نباشد و تفهم و تدبر بنماید. وَ یَحِقَّ ،«1» مقام عقل است
الْقَوْلُ: و تا محقق گردد کلمه عذاب، عَلَی الْکافِرِینَ: بر ناگرویدگان که قبول آن نکنند به سوء اختیار خود و به آن منتفع نشوند.
و چون کفار به ادله مذکور متنبه نشدند و قدم به صراط مستقیم نگذاشتند، لذا باز ادله توحید را فرماید:
[سوره یس ( 36 ): آیه 71 ] ... ص : 94
( أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِکُونَ ( 71
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ: آیا نمیبینند و نمیدانند که ما آفریدیم براي
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان (چ 1401 ق) ج 4 ص 432 )
ص: 95
صفحه 112 از 372
منافع ایشان، مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینا أَنْعاماً: از آنچه نموده دستهاي قدرت ما از چهار پایان از شتر و گاو و گوسفند و اسب و غیره بدون
شریکی و اعانت غیري، یعنی منفرد و متفرد و یگانه بودیم در آفرینش آن، فَهُمْ لَها مالِکُونَ: پس ایشان مر آنها را به تصرف
آرندگان و ضبط نمایندگانند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 72 ] ... ص : 95
( وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَکُوبُهُمْ وَ مِنْها یَأْکُلُونَ ( 72
وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ: و رام گردانیدیم چهار پایان را براي ایشان، فَمِنْها رَکُوبُهُمْ:
پس بعضی از آنان را مرکوب ایشان که بر آن سوار شوند مانند اسب و قاطر و شتر، وَ مِنْها یَأْکُلُونَ: و برخی از آنها را میخورند
گوشتهاي آن را مانند گاو و گوسفند به قدرت خلّاق متعال رام فرموده چهار پایان را به مرتبهاي که مشاهده شود شتر و گاو و
گامیش را بچهاي مهار او را گرفته تابع شود در راه و هر نوع تصرفات و انتفاع که انسان بخواهد میبرد، این نیست مگر تسخیر قادر
متعال که اگر چنانچه مسخر نفرموده بود هر آینه انسان با قوه و قدرت خود هر آینه نتوانستی تسخیر آن، چنانچه ملاحظه شود در
حشرات ضعیفی مانند پشه و مگس بلکه در بعضی اوقات انسان را عاجز سازد.
[سوره یس ( 36 ): آیه 73 ] ... ص : 95
( وَ لَهُمْ فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا یَشْکُرُونَ ( 73
وَ لَهُمْ فِیها مَنافِعُ: و مر ایشان را است در چهار پایان منفعتها از پوست و پشم و کرك، وَ مَشارِبُ: و آشامیدنیها از شیر و دوغ و غیر
آن، أَ فَلا یَشْکُرُونَ: آیا پس چرا شکر نمیگویند خدا را که انعام آفرید و منافع بسیار از آن ممر به ایشان رسانید که اگر خلق آنها
نمیکرد چگونه ایشان را ممکن بود تحصیل آن منافع،
ص: 96
و البته استفاده بردن از این نعمتها سپاسداري و حق شناسی منعم را ارشاد و الزام نماید، لکن با وجود بر این کفران نموده مشرك
شدند.
[سوره یس ( 36 ): آیه 74 ] ... ص : 96
( وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَۀً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ ( 74
وَ اتَّخَ ذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ: و فرا گرفتند غیر از خداي به حق، آلِهَۀً: خدایانی که بر هیچ چیز قادر نیستند، لَعَلَّهُمْ یُنْ َ ص رُونَ: به امید آنکه
یاري کرده شوند، یعنی شافع آنها شده دفع عذاب از آنها نمایند و حال آنکه بتان،
[سوره یس ( 36 ): آیه 75 ] ... ص : 96
( لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ ( 75
لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْ رَهُمْ: نمیتوانند یاري دادن ایشان را، زیرا جماد محض و اصلا شعور و قدرتی ندارند، وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ: و
آن بت پرستان مر بتان را سپاهیاند حاضر کرده شده، یعنی شیطان ایشان را نزد بتان حاضر ساخته براي عبادت آنها. یا روز قیامت
بت پرستان را با بتان در آتش جهنم حاضر خواهند کرد، زیرا هر حزبی با معبود باطل خود در طبقهاي معذب شوند، پس نه سپاه
دفع عذاب از آنها خواهند کرد و نه آنها رفع عقاب نمایند. مروي است که در قیامت بتان را در پیش دارند و بتپرستان را در پس،
صفحه 113 از 372
مانند لشکر در عقب شاه، و به این کیفیت ایشان را وارد جهنم نمایند و چون حال به این نوع خواهد بود،
[سوره یس ( 36 ): آیه 76 ] ... ص : 96
اشاره
( فَلا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ ( 76
ص: 97
فَلا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ: پس باید که غمگین نسازد تو را اي پیغمبر گفتار ایشان که نسبت به خالق خود گویند از اتخاذ ولد و شریک و
در باره تو از نسبت سحر و کهانت و شعر، إِنَّا نَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ: بدرستی که ما میدانیم آنچه پنهان میکنند از کینه و دشمنی نسبت به
مؤمنان، وَ ما یُعْلِنُونَ: و آنچه آشکار از کلمات کفر و عصیان و ما جزا خواهیم داد ایشان را بدان.
شأن نزول: ... ص : 97
از حضرت صادق علیه السلام مروي است: ابی بن خلف به مجلس حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله آمد، در آن مجلس بعضی
از صنادید قریش حاضر بودند، استخوان پوسیده را به دست گرفته خرد کرده به باد داد و گفت: کیست این اجزاي متفرقه را جمع و
نزد این حال .«1» زنده نماید؟ حضرت فرمود: آفریدگار من اجزاي متفرقه را جمع و زنده فرماید در قیامت و به جهنم معذب سازد
آیه شریفه نازل شد:
[سوره یس ( 36 ): آیه 77 ] ... ص : 97
اشاره
( أَ وَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَۀٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ ( 77
أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَۀٍ: بدرستی که ما آفریدیم او را از آب منی به این طریق ،« ابی » أَ وَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ: آیا ندیده و ندانست آدمی یعنی
که او را علقه بعد مضغه بعد لحم بعد عظام و مرتبه مرتبه مستعد صورت انسانی گردیده نفخ روح نمودیم در سه ظلمت: ظلمت
شکم، ظلمت رحم، ظلمت مشیمه سر بسته و در بسته او را تربیت و رشد تا از شکم مادر او را بیرون آوردیم و در طفولیت بتدریج
پرورش دادیم تا او را بسرحد کمال و عقل و بینا و شنوا و گویا گردانیدیم او را. فَإِذا هُوَ خَصِ یمٌ مُبِینٌ: پس آنگاه او در باب بعث و
حشر جدال
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، ج 7، ص 498 )
ص: 98
کنندهایست آشکارا با وجود آنکه اگر در این قسمت اندك تأملی نماید، میداند ذاتی که قادر باشد بر آفریدن بر وجه مذکور،
البته قادر خواهد بود بر اعاده و حشر بلکه در پیشگاه او اسهل خواهد بود از ایجاد اولین مرحله.
تبصره: ... ص : 98
آیه شریفه دلیل است بر صحت استعمال نظر در دین، زیرا حق تعالی اقامه حجت فرموده بر مشرکان به این وجه که قیاس نشأه ثانیه
صفحه 114 از 372
بر نشأه اولیه نموده، پس ملزم ساخته کسی را که مقر است به نشأه اولیه به معترف شدن به نشأه ثانیه، و لذا منکر بعث شده که آن
است و فرموده که او به جهت عناد و معادات منکر این معنی شده و با حبیب ما در امر بعث مجادله و منازعه آغاز کرده. « ابی »
[سوره یس ( 36 ): آیه 78 ] ... ص : 98
( وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ ( 78
وَ ضَ رَبَ لَنا مَثَلًا: و زد براي ما مثلی که خرد کردن استخوان پوسیده است بر دست خود و بر باد دادن، و به آن نفی قدرت کرد بر
زنده شدن مردگان، و تعجب نمود به کسی که قایل بعث است در روز جزا، وَ نَسِیَ خَلْقَهُ: و فراموش کرد، یعنی تفکر نکرد در
آفریدن ما او را و از روي عناد و انکار، قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ: گفت کیست که زنده کند استخوانها را، یعنی او را به حال اولی
برگرداند، وَ هِیَ رَمِیمٌ: و حال آنکه پوسیده و خاك شده و پوست و گوشت و اعصاب و عروق او از بین رفته. حق تعالی رد انکار
قول او فرماید که:
[سوره یس ( 36 ): آیه 79 ] ... ص : 98
اشاره
( قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ ( 79
قُلْ یُحْیِیهَا: بگو اي پیغمبر این شخص منکر اعاده و بعث را: زنده گرداند استخوانهاي پوسیده را، الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ: آن ذاتی که
به قدرت کامله
ص: 99
بیافرید اول بار و از عدم به وجود آورد، وَ هُوَ بِکُ لِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ: و او به همه آفریدهها داناست، یعنی به علم شامل خود تفاصیل
مخلوقات و کیفیت خلقان را میداند، پس عالم باشد به اجزاي اشخاص معینه متعدده و به اصول و فصول آن و قادر بر ضم بعضی بر
کیفیت سابق و بر اعاده اعراض و قواء و احداث مثل آن بر نهجی که از این بوده.
برهان: ... ص : 99
آیه شریفه از سه جهت نص بر مطلوب باشد.
-1 از جهت شأن نزول و ابی بن خلف از جمله کفار و در میان ایشان افصح و انطق بود از حیث لسان، چه اگر حق تعالی حکایت
سؤال را از (قال من یحیی العظام و هی رمیم) نمیفرمود و تصریح به جواب هم نمیفرمود بلکه همینقدر بیان مینمود: (ا و لم یر
الانسان انا خلقناه تا نسی خلقه) و اقتصار میفرمود در مقام جواب بقوله (ان اللّه لمحیی الموتی) مانند آیات دیگر به نحو عموم و
کلیۀ، هر آینه آیه صریح نص بر مطلوب بود، زیرا از قواعد مسلمه است که حکم آیه نص است به مورد نزول.
-2 از جهت تصریح به سؤال (قال من یحیی العظام و هی رمیم) چون حکایت سؤال تصریحا و نصا بیان فرمود، اگر در مقام جواب
اکتفا میفرمود به عموم و کلی که (ان اللّه لمحیی الموتی) هر آینه جواب به مورد سؤال نص در مطلوب بود.
-3 از جهت صراحت و نصّیّت در جواب به فرمایش (قل یحییها الذي انشأها اول مره ...) و مرجع ضمیر غایب در (یحییها) و (انشأها)
عظام مذکوره در سؤال است که ابی بن خلف آن را نرم کرده و از آن سؤال نموده بود و (هاء) غایب و اشاره به ذات و نفس آن
عظام است که (هی هی لا غیر) و ضمیر غایب از براي تثبیت ذات اشاره به هویت همان است نه غیر و هو المطلوب.
صفحه 115 از 372
[سوره یس ( 36 ): آیه 80 ] ... ص : 99
( الَّذِي جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ ( 80
ص: 100
بعد از آن از صنعت عجیبه خود اخبار فرماید:
الَّذِي جَعَلَ لَکُمْ: آن خدائی که به قدرت کامله بیافرید و پیدا کرد براي شما، مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْ َ ض رِ ناراً: از درخت سبز آتشی را، فَإِذا
أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ: پس آنگاه شما از آن درخت میافروزید آتش را. در اکثر بادیه عرب دو درخت است: یکی را (مرخ) و دیگري را
(غفار) گویند، هرگاه شاخه مرخ را به شاخه از غفار بزنند و بمالند آتش از آن بیرون آید، با وجود بر آنکه تر و تازه باشند. کلبی
گوید: تمام درختها آتش دارند الا درخت عناب. پس آن ذاتی که قادر باشد بر بیرون آوردن آتش از درختی که در غایت رطوبت
و سبزي باشد با وجود مباینت و تضاد آب و آتش، پس قدرت او بیشتر خواهد بود بر اعاده چیزي که با طراوت بوده و خشک شده.
[سوره یس ( 36 ): آیه 81 ] ... ص : 100
اشاره
( أَ وَ لَیْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلی وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِیمُ ( 81
بعد به جهت توبیخ ایشان فرماید:
أَ وَ لَیْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ: (استفهام تقریعی) آیا نیست آن ذاتی که بیافرید آسمان و زمین را بزرگی جرم آن، بِقادِرٍ
عَلی أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ: توانا بر اینکه بیافریند مانند ایشان را که نسبت به آسمان و زمین در نهایت حقارت و صغارتند، بَلی وَ هُوَ الْخَلَّاقُ
الْعَلِیمُ: آري قادر است بر اعاده آدمیان، و او است بسیار آفریننده مخلوقات، بسیار دانا به کیفیت احوال موجودات.
تحقیق: ... ص : 100
آیه شریفه دال است بر اثبات معاد و حشر اجساد با ارواح و رفع استبعاد منکرین معاد جسمانی به امکان مثل آن و امکان اعجب و
امکان اکبر از آن:
-1 اما امکان مثل آن، فرمود: (أَ وَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَۀٍ ...) چه احیاي موتی و عود ارواح به اجساد اولیه و عظام نخره،
اولی نخواهد بود از خلقت
ص: 101
انسان از نطفه مهین متساوي الاجزاء تا آنکه به قدرت کامله حق تعالی تسویه شد اجزاء مختلفۀ الاجزاي او و صورت انسانی که
احسن صور است به او عطا شد تا بحد کمال و بلوغ رسید که مخاصم ذي بیان، پس ذاتی که قادر بر همه اینها است چگونه مستبعد
باشد از او که زنده فرماید از استخوانهاي پوسیده.
-2 اشاره به امکان اعجب از آن فرمود بقوله: (الَّذِي جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْ َ ض رِ ناراً ...) و معروف نزد اعراب است که دو درخت
(مرخ و غفار) شاخه هر یک را به دیگري زند آتش از آن ظاهر و حال آنکه قطرات آب در وقت شکستن شاخه هر یک تراوش
کند یعنی ذاتی که قادر است بر اظهار آتش از درختی که در غایت رطوبت و مضاده میان آتش و رطوبت است، هر آینه اعجب از
عود ارواح به اجساد باشد، پس چگونه قادر بر آن نباشد.
-3 اشاره به امکان اکبر و اعظم از آن فرموده بقوله: (أَ وَ لَیْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ ...)
صفحه 116 از 372
تتمه: ... ص : 101
از کلمات حضرت سید سجاد علیه السلام: و العجب کلّ العجب لمن انکر النّشاة الاخري و هو یري النّشاة الاولی: و عجب و تمام
«1» . عجب است براي کسی که انکار کند عالم آخرت را و حال آنکه میبیند عالم دنیا را
[سوره یس ( 36 ): آیه 82 ] ... ص : 101
اشاره
( إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ( 82
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً: جز این نیست که شأن او سبحانه زمانی که اراده فرماید وجود چیزي را، أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ: اینکه مر آن
را بباش به حکم من، پس آن باشد.
تبصره: ... ص : 101
« کن » این کلام تمثیل تأثیر قدرت او سبحانه است در آنچه اراده فرماید به امریکه مطاع مطیع باشد بدون امتناع و توقف، و قوله
اشاره است به
__________________________________________________
1) بحار الانوار ج 7 (باب اثبات الحشر) ص 42 روایت 14 بنقل از محاسن. )
ص: 102
سرعت نفاذ امر او سبحانه در تکوین اشیاء بر اسرع وجهی که ممکن در توحید باشد نه تکلم به این کلمه پس ایجاد او سبحانه
عبارت است از موجود نمودن شیئی به زودترین وجه، و لذا حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرماید:
پس اراده خداي تعالی همان ایجاد «1» : فارادة اللّه هی الفعل لا غیر ذلک یقول له کن فیکون بلا لفظ و لا نطق و لا همّۀ و لا تفکّر
است مر آن فعل را نه غیر آن (یقول له کن فیکون) بدون لفظ و نطق و قصد و فکر.
پس هرگاه قدرت او در ایجاد و تکوین به این مرتبه باشد:
[سوره یس ( 36 ): آیه 83 ] ... ص : 102
( فَسُبْحانَ الَّذِي بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ( 83
فَسُبْحانَ الَّذِي بِیَدِهِ: پس پاك و منزه از نفی قدرت بر اعاده آن ذاتی که به دست قدرت او است، مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ: پادشاهی همه
اشیاء، چه هر کس قادر باشد بر خلق اشیاء، قدرت خواهد داشت بر اعاده و زنده گردانیدن استخوانهاي پوسیده متفرقه، وَ إِلَیْهِ
تُرْجَعُونَ: و بسوي مجازات الهی باز گردیده خواهید شد، یعنی همه شما در محضر عدل الهی حاضر و جزا داده شوید از خیر و شر و
کفر و ایمان و ثواب و عقاب.
خاتمه تفسیر سوره مبارکه یس
__________________________________________________
1) نورالثقلین، ج 4، ص 397 ، ح 98 از اصول کافی. )
ص: